سلام! از دست این پست جمهوری اسلامی! بابا سرعت ، دقت ، خیر سرم با پیشتاز فرستادم هنوز نرسیده بعد ار چهار روز الآن هم که به سلامتی تعطیله ایشالا شنبه ( بعد از یک هفته !!!!) میرسه ...دیگه اون موقع به درد نمیخوره! اصلا! مامورین پر تلاش پست جمهوری اسلامی ایران خسته نباشید!!!!
بیشتر از هرچیزی فعلا حواسم به اینه که الآن کجاست این بستهء ما و اینکه چقدر یخ شد همه چیز!
امیدوارم گم و گورش نکرده باشن که حوصلهء شکایت مکایت ندارم...
چقدر سخته ! وقتی چشمات رو باز میکنی و میبینی وای! چقدر مسئولیت روی دوشت گذاشتن و تو چقدر برای تحمل کردن بار سنگینشون کوچیک و ضعیفی...
« نه! من ضعیف نیستم ، کی گفته؟ غلط کرده ...هوی ! بیخود ...زر زر نداریم ...میتونی خره ...»
روزی هزار بار تکرارش میکنی ولی آخر شب که می شه دلت میخواد بشینی حسابی گریه کنی...بیچاره! هیچ شونه ای هم نداری که سر روش بذاری...
از پس کارهات بر اومدی همش رو انجام دادی ،تمام دروغ هایی که باید میگفتی رو گفتی ، ولی...له شدی.
اینکه همه سر بذارن رو شونت و گریه کنن و تو حق گریه نداشته باشی ، بخندی و ببوسیشون و بگی «درست میشه ،باور کن ، سرت رو بگیر بالا پاک کن اشک هاتو » از همه کوچیک تر باشی و بعد هم شروع کنی به دلیل و منطق آوردن برای اتفاق وحشتناکی که خودت از ترس و مستاصل بودن دستت میلرزه که نه بابا «بزرگ نیست !!! مردم با با بدتر از این هاش هم کنار اومدن و تو هم مینونی»
یا با خون سردی بگی « این امتحان خداست ، سرت رو بگیر بالا به خدا بگو میدونم و میتونم »
وخودت بدونی که اگر امتحان باشه ، امتحان خیلی سختیه و دلت بخواد دست خدا رو بگیری و التماسش کنی بیخیال این مدل امتحان کردن بشه.
وقتی تمام دروغ هایی که باید سر هم میکردی رو با موفقیت سر هم میکنی و آرومش میکنی و لبخند امید رو به زور گوشه لبش مینی، یه بهانه گیر میاری و در میری گوشهء یه اتاقی سرت رو میگیری و به بغضی که از اولین لحظهء دیدنش تو گلوت کیر کرده بوده اجازهء منفجر شدن بدیو صدای پامیشنوی و اشک هاتو پاک می کنی
آخه کسی نباید بفهمه تو هم کم آوردی و گرنه دیگه به حرفهایی که میزنی اهمیت نمیدن
مدام لبخند به لب داشتن ، جک بیمزه گفتن ، حرفهای بی ربط زدنو حتی وقتی هیچکدوم از این ها فایده نداره سر و صدای عجیب و مسخره از خودت در دراوردن یعنی دلقک بودن اونم تو این شرایط واقعآ کار سختیه !
که من قبولش کردم !!
خوبیش اینه ته دلم نا امید نیستم ... دردش رو میبینم ولی میدونم اونی که درد داده درمونش رو هم بلده!
میدونم خدا این کارو نمیکنه و میدونم که سر حال میشه ، مثل سال پیش و شروع میکنه به نصیحت کردن من « خاله ، من میدونم که بهت میگم ، به عنوان یه دوست از من قبول کن ، تو این دنیا به هیچ کـــــــس نمیشه تا ابد تکیه کرد »
لبم خندان و چشمم زار
درونم آتشی بر پاست
امان از ثانیه !
هر زمان این دل مملو از شادی او همچنان باد در صحرا
و هرگاه غرق ماتم های تلخ این دنیاست او رام دست پلیدی ها
شکر! شاید این تقدیر ما باشد!
بتازید سختی ها ، بتازید نا امیدی ها
که من صبر ایوب دارم و حیله هاتان با تمام مکر و ترفندش
رو به روی کاخ هوش خداوندم کودکی بی دست و پا و
طرحتان جز بازی خنده واری بیش نیست
و او لطفش را دریغ از من مسکین و بییاور نمی دارد.
خداحافظ!
این کار ادمو داغون میکنه!!!!!!!!!
کارم شده بود یه چند سالی ولی بهت بگم اگه خیلی طول بکشه و خسته بشی یهو خیلی یه دفعه ای داغونت میکنه!!!!
تو هم بگو.....گفتن از گریه کردن اونم تنهایی خیلی ادمو راحت تر میکنه!تازه برا کسی هم که داره باهات دردو دل میکنه شاید شنیدن اونایی که تو بگی بهتر از دلداری های...باشه!درضمن خاک بر سر اداره پست!!!!!!!!
سلام ممنون از پیام گرمت خواستی بگو بلینکیم ....
بسم الله و بالله وبحمدالله ما را با پست ایران کاری نیست و اعضای سازمان شخصا نامه ها را میرسانند...سی یور لینک این مای بلاگ!
سلام..ممنون که سر زدی ...تو هم وب لاگ قشنگی داری..بازم سر بزن..موفق باشی
بابا تازه پست به اینترنت هم وصله می تونی از راه اینترنت بسته که فرستادی رو ردیابی کنی !!!!چی فکر کردی؟؟
واقعا سخته ولی بعضی از این دخترا خیلی راحت انجامش میدن البته بلا نسبت شما :)
خیلی وبلاگ قشنگی داری بازم به من سر بزن
مووفق باشی
سلام
ممنونم که برام پیام گذاشتی اما بمن بگو تو همون پرستوئی نیستی که نگاهم تا انتهای زمان دنبال اونه؟
سلام ..دوستم.........نوشتت ....عجیب بود....و چقدر به نقشی که من تو زندگی دارم نزدیک.....
امیدوارم همیشه لبخند روی دلت باشه نه فقط روی لبات....
بعضی وقتا وبلاگ خوبی اگه میبینی بد نیست بگیااااااا!!!!!!!!!!!!!!
خیلی مشکوکی.....
راستی تو اصلا میدونی پرستوها چه جور پرنده هایی هستن؟؟؟میدوونی مهرشون تو پرنده ها تکه؟؟؟؟؟میدونییییی همیشه تا اخر راه میمونن؟؟؟؟؟؟؟میدونییی ...........
ما رو نیگا..تو الان کنار دریا نشستی داری حال میکنی.. شایدم منتظر تماشای غروبی... بعد من راجع به پرندگانی از تیره گنجشکان ازت سوال میکنمممممم!!!!!!!جای ما هم خالی کن!!!
معنی این جمله رو میدونی"بعضی هاشون بد ادم رو میذارن میرن"من نمیفهمم!!!!!!!!!
آی گفتیشا ! ملت الان در کنار ساحل دریای خزر نشستن و حمام آفتاب ( !!! ) می گیرن اما ما اینجا داریم زجر می کشیم ( الکی !!! )
سلام..بابا لینک سازمان ما رو این بذارید که ملت بفهمن:
سازمان پرروهای جهان...
با تشکر «دبیر کل سازمان پرروهای جهان»
سلام! بابا دریا کجا بود باد مارو برد!عد از ۱۰۰ سلا رفتیم شمال سیل و طوفان شد ، من اصولا خوش شانس ترین آدم دنیام!
پرستو خره اون جمله به کاره تو نمیاد!D:..... این دوست تو چی میگه؟ D:D:D: آقا بذار زندگیمون رو بکنیم من هنوز جوونم نمیخوام کشته بشم ...D:
سلام
رسیدن به خیر
منتظر نوشته هات هستم .
حالا عیب نداره دو ماه دیگه میرسه!!
اگه می خوای درباره کامپیوتر بیشتر بدونی به من یه سر بزن.در ضمن من به همه سوالات شما در مورد کامپیوتر هم جواب می دمرسی.
سلام...یه عمره که کارم همینه..خیلی هم بابت همچین رسالتی خوشحالم..هرچند گاهی خیلی خسته ام میکنه...اما باعث میشه خیلی چیزارو یاد بگیرم و با مشکلات و مسائل زندگی بهتر و درست تر عمل کنم...و خیلی چیزای دیگه...که ارزش خستگیشو داره...موفق باشی
سلام...وبلاگ قشنگی داری....یه ذره درد دل ..یه ذره مناجات..یه ذره خاطره...عجب گندمزاریست..راستی شعرها هم لطیفند...موفق باشی...ممنون سر دزی...در پناه حق
ma chimon be adam bordehh ke in bebareh