باز امتحانا شروع شد من مرض Front page گرفتم ... حداقلش این بود که اینجارو درستش کردم ... دلم برای مذخرفات اینجا تنگ شده بود ! اینم یکی از وبلاگ های رنگ و وارنگ من و شاید شخصیتی که مردم می بینند ...
اگه ۲ ماه صبر می کردم میشد دوسال ... زود میگذره زندگی! ۳ سال پیش من تازه اینجارو گرفتم ... یاد تازه کار بودنو هیجان نوشتن به خیر ، چقدر حرف بود برای گفتن و این روزها چقدر حرف هست برای نگفتن !
۲۶ فروردین هشتادو دو! روزهای خوب بیخیالی ...
بازم میام
هه..یادش بهخیر چه دیوونه بازی هایی که در فروردین ۸۲ در نیاوردیم...
بهترین و شایدم بدترین بهار زندگی..