ستون زندگیه من خیلی محکم تر از اونه که بذاره بریزم!

هرچی از عمر آدم میگذره با مشکلات بیشتری روبه رو میشه ، نگاه به عقب که میکنی میبینی بچه که بودی هیچ خبری از غم و غصه نبود من که یادم نمیاد به غیر از چیپس و پفک برای چیزی گریه کرده باشم! یا فوقش این که یه چیزی رو شکسته بودم یا کسی رو زده بودم دست پیش میگرفتم که کسی بهم چیزی نگه ...
اول میشه گفت « مشکلات زندگی زیاد شده » ولی نه بابا اون موقع حالیم نبوده!
دیگه جدیداً مشکلات زندگیم رو هم دوست دارم!
چیزی که خیلی فکرم رو مشغول کرده کارای خداست! پرستو یه داستانی ته نوشتش آورده که مجبورم کرد بیشتر بهش فکر کنم ... مصلحت خدا!!!
واین که چقدر قشنگ مدل خودش مشکلات رو حل میکنه ، دل آدم رو نسبت به نعمت هاش امیدوار میکنه و با بخشیدن یه نعمت جدید انقدر به تو روحیه میده که تمام مشکلاتت رو حل شده میبینی!
چقدر خدا رو دوست دارم... به خاطر زندگیه خوب و قشنگ و دوست داشتنیم ازش ممنونم ... و چقدر زندگیم رو دوست دارم!
زندگی سلام! زندگیِ من ، زندگیِ عزیز من به داشتنت افتخار میکنم.
شاید اگر این همه مشکل از آسمون نمیریخت رو سرم خدا نعمت به این بزرگی رو بهم نمیداد
کسی که منو بشناسه الان میگه «اینم بس که نشست فکر کرد خل شد» ، ولی من تازه یه ذره دارم عاقل میشم ... از همه چیز راضی ام!
پدر مادر قرقرو همیشه ناراضیم ، فامیل شلوغ و پر سرو صدا ،همسایه های بداخلاق ، معلم های عقده ایه دوران مدرسه، تمام ۵ نمره هایی که نگرفتم ، همهء اخراج شدن ها ، اردو ها ،آب بازی ها، توبیخ ها و تعهد هایی که دادم و عمل نکردم ،از همهء جَک و جونور هایی که به زور تو خونه نگه میداشتم از همون سال های کوتاه پدربزرگ داشتن ، از زنگ نماز تو دستشویی قایم شدنم ، از نماز خوندن جلوی ضد دین های فامیلم ، از لجبازی های نا تمومم، از دوستای خل و چل و همیشه همراهم ، از مغز معیوبم! و از ستونی که برای نگه داشتن زندگیم پیدا کردم!
خدارو شکر! من چقدر خوشم!
جدی حیف نیست وقتمو با بحث کردن با مردمی که اگر تا اخر عمر باهاشون کلنجار برم نه اونا حرف منو قبول میکنن و نه من با دلیل های بی ریختشون قانع میشم تلف کنم؟!
این طوری سگ میمونم و مدام در حال پاچه گیری ...
پس بیخیال سختی دنیا!
میخوام صبور باشم ، الکی خوش و همیشه عاشق!
۱ ۲ ۳ حمله...
نظرات 12 + ارسال نظر
امین یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:03 ق.ظ http://amin-ga.persianblog.com

حمله!! من برای نوشابه هم گریه می کردم !!در کل درست بود ..

امید یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:04 ق.ظ http://www.saridaily.blogsky.com

تو اگر برخیزی...من اگر برخیزم... همه برمی خیزند ...... من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی بر خیزد؟؟!!

امیر چرندی یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:28 ق.ظ http://charand.blogsky.com

سلام.....جالب بود.......اگر هم میخواهید غذای جدید بپزید بیاید اینطرف ...........یا حق

پرستو یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:54 ق.ظ http://parastou.blogsky.com

یعنی تو غاقلم میشی؟؟؟؟!!!!!!!!!
خدایا ممکنه یه کم عاقل بشه!!!D:D:D:
خیلی خوبه.....حمله........

تورج یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:08 ق.ظ http://bisangar.blogsky.com

سلام
ممنون که سر زدی باز هم بیا

ناناز یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:25 ق.ظ http://naanaz.blogsky.com

خوشم اومد ! امه توی زندگی سختی نباشه که دیگه زندگی نیست ! آدم ها هم برای تسلی خودشون گله می کنن !

دلگرفته یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:47 ق.ظ http://delgerefteh.blogsky.com

hamle!!!!!!!!!!!!!!

عماد پرسپولیسی یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:33 ب.ظ http://emadd.blogsky.com

با خط اول نظر پرستو ۱۰۰ درصد موافقم !!! ولی هنوز روزنه امیدی هست !! ... حتماْ که نباید حمله کنی !!

امین یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:06 ب.ظ http://amin-ga.persianblog.com

نه بابا حمله کن !!! راستی طرح جدید مبارکه

گندمزار یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:08 ب.ظ http://gandomzar.blogsky.com

روزنهء امید برای چی؟ من که نا امید نیستم از چیزی....
حمله نکنم؟

سعیده نیک سیرت یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:41 ب.ظ http://saeideh1357.persianblog.com

سلام :) خیلی خوشحالم که امدی وبلاگم و همین باعث شد که من اینجا رو ببینم . خیلی زیبا نوشتی . درست شم همینه :) آدم باید محکم و قوی باشه مثل کوه ! حوصلم سر رفت اینقدر وبلاگ های ناامید هارو خوندم .... اینجا که امدم دلم باز شد. ..... شاد باشید.

[ بدون نام ] دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:29 ق.ظ

khili bahal bood, khoosham oomad azat!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد