سلام ...
سر کارم ها ... خبری از خوابگاه نیست! میگن ایشالا تا هفتهء بعد ساختمانش تموم میشه ... هنوز درو پنجره هم نداره ، تخت و موکت که هیچی ... دیروز به ما گفتن تو قم کسی دیوارخونش رو رنگ نمیکنه!!!!!!
این پرستو خانم هرچند وقت یه بار میاد میگه « اگر فلان اتفاق افتاد من اون عطر رو برات میخرم ، اگر چنان شد اون لباس رو میگیرم » بعد هم همه چیز خراب میشه و احتمال به وقوع پیوستنش از ۹۹ به ۹۹ـ میرسه! آخه عزیز من عمر من کی به تو گفت ما کادو میخوایم ... انقدر خسیسه که همزمان ابلاغ تصمیمش وردِ «خدا نشه نشه » رو هم میخونه ... خواهر عزیز دوستِ دوست نداشتنی من بیخیال ماD: ...
بهار که بیایید تک تک شکوفه ها را تاج گلت میکنم
بهار که بیایدبرف تمام کوه های استوار را به پایت میریزم
بهار که بیاید جاده ای از رنگین کمان عشق زیرپایت میکشم
تو فقط تا بهار بمان...
راهی نمانده عمر من
این شرو شور بدی به نگاهت سایه نمی اندازد
نمی ماند
شاید هزار زمستان پیش در باشد ، من و تو بیم از چه داریم
بهارِ تمام زندگی ها به دست ماست
کلیدش تویی
زِ یاد نبری الهتابم را ، تمام آرامش دنیا به لحظه ای از نگاه نگرانت نمی ارزد
نور زندگیم ، بتاب که سرمای تقدیرِ دیگران مرا نخشکاند
چنان بتاب که چشمان بی شرم زمین کور شود
بر کویر بینشان این روزگار ببار ... ابر بهارم
داغ نگاهت هرچه دل بیرحم است ، ذوب می کند
من که سنگ نیستم...
بهار میاید همان روزی که تو بخواهی ، هرآن دم که آرزویش کنی
سبز میشود ، شکوفه میدهد ... سیب سرخمان چیدنی می شود
صدایش کن که در انتظار توست...دارم یاد میگیرم ... امیدوارم و منتظر!
تا بعد
شعر زیبایی نوشتی و موفق باشی!
من به جای تو بودم خودم دست به کار میشدم یه رنگ زرد خوشگل گندمزاری میزدم یه در و دیوار اونجایی که هستم.زندگی زو سخت نگیر.میگذره.
میدونی وقتی که دوران دانشجوی تموم میشه تازه ادم الکی حسرت می خوره. تازه وقتی فارغ التحصیل بشی یعده میگند ااا چه زود فارغ التحصیل شدی.
دوست خوب و ( البته ) دوست داشتنی ... صبور باش و آرام و سربه زیر و سخت ... این و هیچ وقت فراموش نکن ...
گندمزار مهربون سلام !
خوشحالم که این دفعه ار ناامیدی ننوشتی .. از بهار و امید نوشتی...
همیشه بهاری باشی..
ارادتمنذ
سلام
عجب! می بینم که شما هم سر کاری:)
لطف بهار شکندرنج خمارباغ را !
اما این پاییز هم قشنگه ها! نه؟
ایام به کام
همه چیز یواش یواش انشاالله ! درست می شه
پرستو کارش همینه !!!!
از من گفتن
کی این همه گندمو درو کنه کمک نمی خوای راستی ... D:
دوست عزیز !!ادم نمیشی؟؟!!
من گدام ؟!! قرار بود بری بوشهر من اون عطر رو برات بخرم ولی حالا که ور دله خودمی برا چی بخرمش؟d:D:
یا نا امیدی یا اگه امیدواری باید گیر بدی به من؟!d:D:
شعر بسیار زیبایی بود ..لینکت رو میگذارم!!
گندمی....!!!!
خیلی خوشگل بود......
در ضمن خیلی وقته یاد گرفتی... فقط بعضی وقتا یادت میره که بلدی!
بارها این سوال مطرح شده است که چرا کاغذ سفید ٬ سیاه است : لطف کنید و شعری که بالای صفحه به صورت نوار حرکت میکند را بخوانید
باتشکر ـ بابا شمل
دوست عزیزم سلام..
همیشه بهار زندگی در دستان مهربانت باشه ...
در پناه حق
سلام ما هم یاد میگیریم وبخاطر همین تند میریمشاید برسیم...
سلام..
و این بار هم تقدیم به امیدواران .
در پناه حق
امیدوار...امید خیلی خوبه. زندگی رو دوست داشتنی می کنه.
از دوردستها میآئی ...از دل کویر ...برپهنای نیلگون دلم قدم میگذاری.................
دلم را سنگفرش مقدمت میکنم ...و.. با آغوشی باز ...در سو سوی فانوس چشمانم ......از ته جانم ...بانگ برمیآورم....
خوش آمدی ....مهربانترینم.........خوش آمدی....
ممممم
اول که سلام ....
دوم که من خدمت تون رسیدم ولی وقتی صفحه نظرخواهی رو باز میکردم هنگ میکردم ..(این فقط درمورد وبلاگ شما بوده )
سوم که ممنون از لطفت...
چهارم که............خوش بحالت !!!!!
.:: موید باشی ::.
سلام... اشتباه *دولپی* منو ببخش که البته پارادکس(انیتا) هم باید ببخشه... آخه ادم تو مترو با لپ تاپ دوستش ایمیل چک کنه و وبلاگ بخونه و کامنت بذاره و در عین حال هم به یه زبون دیگه حرف بزنه و جواب اینو بده و سوال درسی از اون بپرسه و ... همینه دیگه!!! در هر حال باز هم معذرت!!!
در ضمن این قم رفتنها یعنی دانشگاه دیگه، نه؟؟ خب امیدوارم موفق باشی... اما همه ی راهها به دانشگاه ختم نمی شه ... ببین در چه چیزی استعداد و علاقه داری و همونو دنبال کن و به حرف هیچ کس هم گوش نده... می دونم دنیا الآن مدرک گرا شده اما هنوز خیلی کارها هست که اینطوری نیست در ضمن اصلن قرار نیست که همین حالا به دانشگاه بری ... شاید وقت مناسبش یه موقع دیگه باشه!!!
در ضمن اگه کاری درست نشه قرار نیست ادم عقب بشینه و بگه خب حالا نوبت خداست که بیاد و درستش کنه!!! عقل و اراده ی ادمی از برای هیچ خلق نشده!!! اگه نشه دلیل نیست که درها بسته شده به روی ادم!!!! نه . باید فقط چشمها را باز کرد و خوب دید و خوب تشخیص داد و پی گرفت و سمج بود و رفت، همین!! درسته که همه چیز تو دنیا مثل
دودوتا چهارتا نیست اما موقعیتها محدود نیستن هیچوقت!!!
متاسفانه تو ایران همه چیز یا مدیه و یا توقع اطرافیان دایره رو برای ادم اونقدر تنگ می کنه که قدرت تصمیم گیری کور می شه!!! بابا ادم دانشگاه نره هیچی نمی شه!! یا بعدن بره دیر نمی شه!!! به هر حال موفق و سرافراز و شاد باشی. خیلی حرف زدم ببخشین!!!!
راستی اهنگ تو وبلاگت رو دوست دارم!
وایییییییییییی خدای من اینجا چه خوشگله باور کن جدی میگم خیلی نازه به آدم یه آرامش خاص میده...راستی سلام خوبی...بهار که بیاد تک تک شکوفه هارو تاج گلت میکنم..شاد باشی تا بعد
سلام دوست عزیز.مرسی از اینکه به ما هم سر زدی راستی یادم رفت از لینکی که گذاشتی تشکر کنکم واقعا شرمندمون کردی.امیدوارم تو نوشتن نوشته های زیبات موفق باشی خوشحال میشم بازم اونطرفا ببینمت .موفق باشی و خدانگهدار.
سلام. ميدونم که داری يک زمان گذر از هنگامه آشوب را طی ميکنی پس برايتآرزوی موفقيت ميکنم. راستی بهار همه جا هست ولی پاييز را هم دوست داشته باش که بدون خزان بهار معنا ندارد.موفق باشی.
نظری ندارم
سلام.
وبلاگ قشنگی داری خیلیم قشنگ مینویسی.
مرسی که پیش من اومدی.بازم به من سر بزن خوشحال میشم.
سلام
ببخش . به خاطر بلائی که سر وبلاگم اومده بود لینکه دوستام پاک شده بود . لینکت رو ۲باره می تونی ببینی.
به خاطر این چند وقته هم ببخش
سلام دوست جون !!!
یاد گرفتی به منم یاد بدهههههههههههههههههه
ممنونت میشم .....یا حق
فیلم رو دیدی؟پسندیدی؟
شعرت قشن و پر معنا بود .شاد باشی .
از گل ناز روی تاقچه خبر ؟
سلام..شعر خواندنی تو رو خوندم...
میشه ازت خواهش کنم نظرت رو راجع به مطلب امروز من بگی؟...ممنونت می شم.
چه دوست جونای خوبی !
سلام
گاهی می طلبه یه سری بیآم پیشت و از پشت بوته های گندم نیگات کنم ببینم در چه حالی...اگر شاد باشی قشنگتری تا غمگین.
جناب مهر تو ! عزیزم یه شب بیا پهلو خودم یک گندم زاری نشونت بدم که حال کنی !! ولی می ترسم تو این گندم زار من گم بشی و اون چیزی که میخوای رو پیدا نکنی !!! دیگه خود دانی !!
حاجی بیخیالD: