از وقتی شروع به نوشتن وبلاگ کردم یه جورایی دفترهام رو کنار گذاشتم ، که هیچ از این کار خودم خوشم نیومده! دخترهء ندید بدیدِ بیچاره!!! شاید زیادی مجازی شدم ...دیگه ادامه نمیدم یعنی ادامه میدم! میخوام دوباره تو همون دفترهای کاغذیهء قدیمی بنویسم و بدم دست نغمه بخونه و بنویسه و من بخونم ... تنها یادگار غما و خوشی هامون ، خاطراتمون ، احساسمون حتی در بارهء قیافهء آدمی که از بغلمون رد شده و من کشف کردم که خیلی شبیه گوجه فرنگیه کال بوده!
کاغذ هایی که هر وقت دلمون میگیره بهترین دوستن و وقتی خوشحالیم نمی دونیم چه طوری بهشون سلام کنیم که معلوم شه داریم از خوشحالی می ترکیم!
اچبر جوجه! میای از اول شروع کنیم؟هیچ دلیل قابل توضیح دادنی هم ندارم ...
خیلی چیز ها دلیل های محکمی دارن که نمیشه گفت. بعضی دلیل ها به کسی ربط نداره! بعضی از دلیل ها آبروی آدم رومی بره ، بعضی ها بقیه رو پر رو میکنه ،بعضی ها هم انقدر درست حسابی اند که یه آدمی مثل من عرضهء بیان کردنش رو نداره ....
مثلا اکثر مردم (حداقل تهرانیا ) به شیشه شور میگن رایت ولی من بمیرم نمی گم ... وقتی هم یکی میگه چرا میگم «همین طوری ،دلیل خاصی نداره » که این یعنی به تو چه!
یا اینکه چرا ترجیح میدم رو جدول کنار پیاده رو راه برم ... که دلیلش جدی خاص نیست اینبار!
یا اینکه ... هرچی هی بگن« آخه چرا؟ برای چی ؟ مگه چی ازش دیدی؟ چقدر میشناسیش؟ اصلا میدونی ... آره جون خودت تو میری اونجا ؟ تو؟! برای چی؟ فقط به خاطر اون ... » وکلی سوال بیخود دیگه ... که هرچی دلیلت رو بگی نمی فهمند ... هرچی بگی بابا "دوسش دارم" حالیشون نمیشه ... جواب واقعیه من از او دلیل هاییه که انقدر محکم و ریشه داره که حتی احتیاج نداره برای خودم مرورش کنم ... دلیلش رو با تمام وجودم درک میکنم ولی بلد نیستم چجوری بگم!
یا اینکه ... وقتی عماد میپرسه «این سیب نشونهء چیه الآن؟ » احساس میکنم روش زیاد میشه بدونه ... میگم« نشونهء چیز خاصی نیست! » اونم جون خودش نمی فهمه نشونهء چیه ...
بازم یا اینکه .... دلیل خاصی نداره که دلم انقدر تنگ شده!
امسال دیگه خیلی زود گذشت ، خداروشکر یه شب قدر دیگه هم بودم ... بیدار ...
بعدش هم ... اگر بار گران بودیم ، رفتیم
فردا تشریف میبرم قم ... تا دوشنبه ،سه شنبه خداحافظ
اول!
قم بهت خوش بگذره!
البته چیزی نداره که آدم باهاش خوش بگذرونه...اما با این وجود خوش بگذره
موفق باشی
خدا کنه تو شب قدر مارم دعا کرده باشی
راستی این جریان هک آی دی تو و نغمه و پرستو چیه
چرا همه تون با هم؟
یه کم عجیب نیست؟
شاد باشی
بابا میخوای بری پیشش که چی بشه ؟! D:
میگم ها ...
............ هیچی ولش کن .
خوش باشی
سلام دوست عزیز
یادش بخیر....
پاینده باشی
انگونه که میخواهی بیندیش و زندگی کن...مردم را رهای حرف های پوچ خویش کن
سلام
با اینکه بیشتر از ۱.۵ساله این وبلاگ نویسی حسابی من رو مشغول کرده و سر کارم گذاشته ، ولی نوشتن با قلم و خود نویس روی کاغذ یک چیز دیگه هست .تا الان ۴ تا سر رسید مطلب نوشتم که البته دست هیچ کس به جز خودم به اونها نرسیده:)
راستی این سیب هم حکایتها دارهD:
ای باغبان ،ای باغبان،در بسته ای بر من چرا؟
بگشا در این باغ را،تا سیب و شفتالو زنم !
ایام به کام
in jori minevisi adam geryash migire khosh bashi.......y hagh
سلام
منم با عمو زادم موافقم ...
از اولین روزایی که سر و کلم تو بلاگ اسکای پیدا شد با وبلاگ گندمزار آشنا شدم ...
و شاید محکمترین دلیلی که پایبندم کرد به موندن ، افکار خداجویانه ی یه جوون پاک و عاشق ایرونی بود که خودشو گندم زار معرفی می کرد .
زندگی خودته داداش من ...
به هیچ کسم ربطی نداره .
حتی اگه تا پشت کوه قاف بری ...
حتما اون قدر ارزششو داره که این تصمیمو گرفتی .
امیدوارم هر دو قدر همو بدونین و تو این شبای قدر تقدیرتون توام با شادکامی و سعادت رقم بخوره ...
این وبلاگم هیچ وقت از رونق نمی افته ...
حتی اگه دیگه چیزی توش ننویسی .
مگر این که معدومش کنی .
سالم و سلامت و خوب و خوش و سرحال و عاشق و سربلند و ایرونی بمونید ... هر دو دوست پرسپولیسی من .
سلام گندمزار جون..خوبی خانمی؟!!
ایشالله بهت خوش بگذره!!! فعلا بای بای!!!
salam
omidvaram ke halt khob bashe
midooni chie baezi mogheha be eshgh varzidane to hesadatam mihse
kashki hameye ensanha eshgheshoon mesle to bood
Ya hagh
بابا من آبرو دارم ناسلامتیییییییییD:D:D:D:
بعدشم ...آره .. میام .. خیلیم میام ... به هر دلیلِ قابل گفتن یا غیر قابل گفتنی ... الآن خیلی بهشون احتیاج دارم ....
آره..آره..آره...............
بدجوری دلم تنگ شد یه دفعه!
راستی اون فسفریه هنوز تموم نشده باورت میشه؟؟؟؟!!!
شروع کنیم حتما .....
سلام،سلامی به گرمی یخ به بزرگی ملخ و به کلفتی نخ
می خوام یه چیزو رک بگم ناراحت نشییا هیچ کدوم از مطلابای این دفعتو نفهمیدم شایدم فهمیدم خودمو میزنم به اسکلی!نمیدونم ولی در هر صورت جفتش دوتاس هیچ فرقی نمیکنه مهم اینه که پاستوریزه باشه!
راستی منم شب قدر بیدار بودم ولی داشتم فیلم نگاه میکردم
قربان تو شاد باشی
با دلیل یا بی دلیل نظری ندارم!!
از قم هم که بر گشتی!!
سلام
فقط برات آرزوی سلامتی و موفقییت روز افزون میکنم
ممنون که به من سر می زنی عزیز
موفق باشی
موفق باشی . من تازه پیدات کردم ... نذاری بری آ .
به سلامت.راستی اینجا خیلی ناز و خوشگله.
اینهمه سیبو کی می خوره !!؟
دلتنگی هم مگه دلیل میخواد ؟!؟!؟!
من هیچ وقت برای دلتنگیهام دلیل ندارم !
:) ..... موفق باشی /
سلام
شهادت مولای متقیان علی(ع) را تسلیت میگم و آرزو میکنم همیشه سلامت و سربلند باشی...یا علی
سلام. عاشقی راهیست به بلندای زمین تا به بالای بهار. عشق شوری است که در ابر بهاری پیداست. پایدار باشی.
گندمی عزیز.منم عاشق دفتر خاطراتمم.اما چیزایی رو که اون تو مینویسم با کسی قسمت نمی کنم.شاد باشی و سربلند.راستی چرا رفتی تو خط سیب؟
یه پیشنهاد : برای اینکه دوباره کاری نشه ... اول توی بلاگت بنویس بعدش پرینتش رو بذار لای دفترت!! (نویسنده:تنبل ترین آدم دنیا!!)
سلام
مثل این که تصمیمت جدیه ...
و بالاخره اون سیبای سرخ حوا کار دستت دادن و فرار کردی .
خدا به همرات .
سربلند بمونی و ایرونی .
ولی من از وقتی وبلاگ می نویسم بیشتر دل بسته دفترم شدم. خصوصی بودنش یک احساس جالبی بهت میده.
سلام.
نوشته ات به قول بچه ها گفتنی « جالبناک! » بود.
اولین بار بود که به وبلاگت سد میزدم؛ خیلی قشنگه. بیخود نیست که اینقدر طرفدار داره. رنگ پس زمینه اش که محشره...
بازم سر میزنم. تو هم خواستی بیا اونطرفا؛ خوشحال میشم
راستی؛ به نظر من دفتر خاطرات هر کسی رو تو دنیا غیر از نویسنده اش فقط یه نفر حق داره بخونه یا اینکه بهتره فقط یه نفر خاص دیگه فقط بخونه. اونم که معلومه کیه...
شاد باشی و پیروز
لطفا یک سری به وبلاگ ما بزنید
دوستدار مطالب شما محمد حسن
سلام عزیزم.... چه نقطه مشترکی ..... من هم نمی دونم چرا این وبلاگ نویسی این قدر راحت تونسته جای دفتر خاطره رو بگیره..... راستی ! لینکت رو هم گذاشتم ....شاد باشی
ما اومدیم عزیز.. شما هم بیا .سفرت هم به سلامت
دوست خوبم ...
این مدت شاید زیاد اذیت کرده باشم ...
امیدوارم بازم بزرگواری کنید و ببخشید ...
شاید یه روزی برگردم ...
زمانش دست من نیست ...
اما شکر می کنم از اینکه چیزهای زیادی از دوستان عزیزم یاد گرفتم ...
در پناه حق ...
دیگر نه من نه این معانی معیوب!
دیگر نه من نه این شهادت اشک!
دیگر از تکرار ترانه خسته ام!
از این پنجره های بسته خسته ام!
خسته ام از این دقایق بی لبخند!
باران ببارد یا نبارد،
من می روم با دستهایم
چتری برای پروانه ها بسازم!
سلام
قرارمون این نبود(حالا اگه باهم قراری نذاشتیم ایرادی نداره . الان میذارم من بجای تو هم میتونم قول بدم حداقل به خودم) قراربود سوهان بیاری. بعضی ها یه جوری کامنت گذاشتن انگار که داری خداحافظی میکنی. بخودت استراحت بده . بعدابهتر و قوی ترو شیواتر بنویس.
قرار نیست برای هرکسی دلیل بیاری. (ولی برای من سوهان بیار) که چرا سیب رو گذاشتی
درپناه خداوند بزرگ و مهربان
سلام. عیدت مبارک... پاینده باشی.
خیلی قشنگ می نویسی!!
راستی سلام!
سلام
عید فطر مبارک:)
فراموشت نکردم...عیدت مبارک و شاد باشی
سلام
اومدم عیدو تبریک بگم که بدونید به این زودیا فراموش شدنی نیستید .
عاشقان ؛
عیدتان ،
مبارک باد .
سربلند بمونید و ایرونی .
عرض شود که خدا شما و عماد را برای هم نگه دارد!! آمین!!
سلام. در تب و تاب این راه به تو رسیدم و دیدم که هنوز در ابتدای کوچه به اتتظار منی... برگرد ای دل که دگر بار تورا میخواهم... پاینده باشی.
سلام
دیگه خیلی وقته به ما سر نمیزنی . من اومدم تو هم بیا
سلام
بابا دلمون برات تنگ میشه دست خودمون که نیست عادت کردیم ترک عادت هم موجب مرضه...
ضمن عرض سلام سفر خوشی را برای شما آرزو مندم