سلام! عید همه مبارک
یاد اون روز که مدینه بودم به خیر...چه بد که اون روز نفهمیدم کجام...فقط شب آخر...کنار بقیع!!!!!!
-----------------------------------------------------
یه چیزی میخوام بنویسم...
مال یه یکیه به اسم « محمود حاج جعفری » نمی دونم شاید آدم معروفی باشه من تو این خطا نبیدم نمیشناسمش...
در ابتدا هیچ نبود!
و سکوت بود؛
وبیکرانگی!
سپس؛
نور بود!
صوت بود!
و دیگر هیچ...
آن گاه
حرکت بود؛
و زمان؛
و کرانه های بی شمار...
کلمه؛
و تو؛
و من بودیم؛
در باغستانی بی کران ؛
ار «آن » ما.
و « ما»
زیبا بود!
و «ما »؛
از آن خدا
وخدا همه جا با ما بود
و «ما» ؛ عشق بود و عشق همان خدا
و عشق اما کلمه بود و کلمه معنای عشق
و من از آن تو بودم
و تو از آن من
وما از ان خدا
در خدا
و خود خدا!
....
----------------------------------------------
یه سوال.... چه جوری میشه فهمید چه اندازه کسی رو دوست داریم؟! من نمی دونم...
یه نفر نظر داده بود که« خوش به حالت دیونه....» نفهمیدم چرا دیونم !!!D:D:
برم دیگه... روز به خیر!D: